چند دانشآموزند که چند سالی است به هوافضا علاقمند شدهاند و در این حوزه فعالیت داشتهاند. مثل بسیار دیگر از دانشآموزان علاقمند به این حوزه، کارشان را با گلایدر شروع کردهاند، اما به همین بسنده نکردهاند. بعد از گلایدر سراغ هاورکرافت رفتهاند و حالا بعد از یادگیری خوب هاورکرافت، به کمک مربیشان به سراغ ساخت هواپیمای مدل رفتهاند که کمتر دانشآموزی تجربهاش را دارد. شمارهی اول فراز را دیدهاند و مشتاق شدهاند بیایند و از خودشان با ما بگویند. این پنج نفر مهمان ما، دانشآموز مدرسهی سلام (تجریش) هستند، دو نفر کلاس دوم دبیرستان و سه نفر کلاس سوم دبیرستان. این پنج نفر همراه سه نفر از مسئولین محترم دبیرستان سلام تجریش مهمان ما شدند تا گپ و گفتی صمیمانه در مورد هوافضا و کارهای بچهها داشته باشیم.
از بچهها میخواهیم خودشان را معرفی کنند و کمی در مورد فعالیتهای هوافضاییشان برای ما بگویند. به همان ترتیب که نشسته اند، «علی» شروع به صحبت میکند: « علی احمدی هستم، پایهی دوم دبیرستان. شروع فعالیتم در این زمینه با گلایدر بوده، بعد هم هاور ساختیم، که اکنون تکمیل شده است. بعد از آن هم به دوستان در کارهای هواپیمای مدل کمک کردیم.» بعد از اون نوبت «نیما»ست که خود را معرفی کند: « من نیما جهرمی هستم، پایهی دوم. در کارهایی که دوستم ،آقای احمدی، گفتند از اول با هم حضور داشتیم و با هم کار میکردیم. اول گلایدر و پس از آن هاورکرافت و الان هم هواپیمای مدل.» دوست بعدی نامش «میلاد رهنما» است و پایهی سوم درس میخواند. میلاد در توضیح فعالیتهایش میگوید: « سه سال است که در این حوزه فعالیت دارم (از سال اول دبیرستان)، فعالیتم در این حوزه مثل بقیه که گفتند بود. ما همه با هم بودیم و با هم کار میکردیم. با این تفاوت که ما کلاس سومیها نسبت به آقای احمدی و جهرمی یک سال زودتر شروع کرده بودیم، اول با گلایدر شروع کردیم، بعد هم هاور و هواپیمای مدل.» با توضیحات میلاد، «بهراد» و «امیررضا» که آنها هم کلاس سومی بودند، به معرفی خود بسنده کردند.
مسئولشان گفته بود خواندن شمارهی اول فراز آنها را مشتاق مصاحبه کرده بود! ازشان در مورد نشریه میپرسیم. معتقدند برای اطلاعات عمومی در این حوزه نشریهی خوب و به درد بخوری بوده است. یکیشان اما از آموزش موشک گله میکند و میگوید: «ولی موشک آموزش داده شده خیلی سخت بود!» میخندیم و توضیحی در مورد موشک شمارهی اول میدهیم و میرویم سراغ باقی سوالات.
برایمان جالب است بدانیم چه چیزی آنها را به این حوزه و هوافضا علاقمند کردهاست. میپرسیم: «چه شد که به هوافضا علاقمند شدید و این حوزه را برای فعالیت انتخاب کردید؟» علی میگوید: « در دوران راهنمایی یک بار گروهی از خارج مدرسه آمدند و به ما ساخت موشک آّبی را آموزش دادند. آن موشک برای من بسیار جالب بود و جذبم کرد! پس از ورود به دبیرستان، همان اوایل سال آقای جاودانی (مسئول پرورشی دبیرستان) به کلاس ما آمدند و در مورد کارهایی که شده توضیح دادند و من علاقمند به شرکت در هوافضا شدم.» یکی دیگر از بچهها هم از راهنمایی علاقهاش شروع شده است. خودش میگوید: « من هم در راهنمایی با این حوزه آشنا شدم و در این زمینه کار کردم. کلاسهای فوقبرنامهی آموزش ساخت گلایدر شرکت میکردم. اما در مسابقات شرکت نکردم.»
سوال بعدیمان در مورد مهندس هوافضاست. میپرسیم: « به نظر شما مهندس هوافضا کیه و کار این فرد چی هست؟» بچهها پراکنده نظراتی میدهند: «تکنسین هواپیما»، «خلبانی»، «طراحی و ساخت موشک و هواپیما»، «طراحی و ساخت ماهواره» و … بچهها نظراتشان را میگویند، حرفهایشان را تا حدی تصحیح میکنیم و برایشان توضیح میدهیم تکنسین حرفهی مهندس هوافضا نیست و تفاوتهایش با مهندسی را برایشان میگوییم. در مورد خلبانی هم میگوییم که شاید هوافضایی بتواند خلبان خوبی شود، ولی خلبانی شغل هوافضایی نیست.
برمیگردیم به بحث در مورد فعالیت خود بچهها، برایمان جالب است از برخوردها بدانیم، میپرسیم: « مشوق اصلی شما در این زمینه چه کسی بوده است؟ خانواده چقدر در این زمینه نقش داشته اند؟» پاسخهای جالبی میشنویم:
- من اول خودم تشویق به فعالیت در این زمینه شدم، اما بعدتر با تعاریف و توضیحات من خانواده هم علاقمند شده و تشویقم کردند.
- مادر من علاقمند بودند در کنار درسم به این مباحث بپردازم. هم به عنوان سرگرمی، هم به خاطر اینکه ممکن است چیزهایی یاد بگیرم که در آینده به کارم بیایند.
- خانوادهی من نظر مثبتی داشتند نسبت به اینکه در کنار درسم چنین چیزی را یاد بگیرم.
- اول خانواده بسیار من را تشویق میکردند، اما کمی که جلو رفتیم تشویق اساتید هم بسیار تاثیرگذار بود. مخصوصاً بعد از مقامی که در مسابقات آوردیم، خیلی از افراد مدرسه ما را تحسین کردند.
به اینجا که میرسیم کمی گپ میزنیم در مورد مشکلات، در مورد نگرانیهای خانوادهها از اینکه فعالیتهای این چنینی به درس بچهها آسیب بزند. مربی هوافضای بچه ها که همراهشان آمده، گله میکند از اینکه خلاقیت در هوافضا در سطح دانشآموزان کم است و بعضی از بچهها فقط کار مونتاژ و چسب کاری انجام میدهند! ایشان میگویند سعیشان همیشه این بوده که بچهها فکر کنند و ایده بزنند. خود بچهها هم تایید میکنند و میگویند مدت زیادی است که دیگر کارشان فقط مونتاژ نیست! از تجربههای بدی میگویند که به خاطر تلاش برای مونتاژ یک طرح از پیش تعیین شده برایشان به وجود آمده بود. «یک بار سال اول بدنهرا مونتاژ کردیم، بدنهی خالی را، از طرحی که بود. هنگام وصل قطعات الکتریکی دیدم نمیشود! طراحی و وزن آن به موتور و تجهیزات ما نمیخورد! مجبور شدیم یک هفته مانده به مسابقات شریف آن را خراب کنیم و یکی دیگر طراحی کنیم»
دیگر زیادی در مورد هوافضا صحبت کردیم! در موررد کارهای فوقبرنامهی غیر هوافضایی ازشان میپرسیم. یکی از بچهها به فوتبال علاقمند است و بازی میکند، یکی دیگر تجربهی یادگیری دفاع شخصی را دارد. یکی از بچهها موسیقی کار میکند و یکی دیگر به شنا علاقمند است. یکی از بچهها هم میگوید تی آر ایکس کار میکند که ورزشیست با طناب و کش. در مورد مطالعات غیردرسی هم پاسخها متنوع است، یکی از بچه ها «رمان» دوست دارد و دیگری «کتابهای علمی-تخیلی»، یکی مطالعات آزاد در مورد فیزیک و ستاره شناسی جذبش میکند، یکی هم مطالعهی مقاله را به کتاب ترجیح میدهد، یکی از بچهها هم که کلاً مطالعهی غیردرسی برایش جذاب نیست.
کم کم به پایان مصاحبه نزدیک میشویم. از بچهها میخواهیم هر کدام حرف آخر خود را به همسالان علاقمندشان بگویند تا این جملات حسن ختامی باشند برای این گفت و گو:
- هوافضا را حتماً باید تجربه کرد.
- برای تجربه بسیار خوب است.
- هم تفریح است و هم یادگیری در اوقات فراغت، میشود اینطوری خوب از اوقات فراغت استفاده کرد.
- هوافضا مهارتیست که در آینده به کار میآید.
وقت خداحافظی رسیده، تشکر میکنیم که آمدند و وقت گذاشتند. مصاحبه را تمام میکنیم.